محمدرضامحمدرضا، تا این لحظه: 16 سال و 10 ماه و 18 روز سن داره

شازده کوچولو فرمانروای قلب من

خورشید

سلام عزیزم بالاخره بارون بند اومد و خورشید از پشت ابرا داره سرک میکشه روی شهرمون . ولی دل من میگیره وقتی آفتاب میشه ، صدای بارون برای من صدای زندگیه ولی باز هم خدا رو شکر ، همه ی اینها نعمتند .   ممنون خدای مهربون ...
7 شهريور 1390

همچنان سرد و بارانیه

سلام محمدرضای نازنینم امروز قبل از ظهر از خونه مانا برگشتیم به شهر و دیارمون. هوا همچنان سرد و بارانیه ، طوریکه 2 شب قبل خونه مانا مجبور شدم بخاری روشن کنم که شما گل پسری سرما نخوری ، وقتی هم رسیدیم خونه دیدم خونه زیادی سرده برای همین هم رادیاتورها رو راه انداختم و خونه رو برای شما پسر نازم گرمش کردم. دیگه اینکه امروز شما هفتمین جلسه ی کلاست رو هم همراه عمو رفتی و من نیم ساعت بعد اومدم پیشتون .(راستی توی راه که بودم برای یه چند دقیقه ای تگرگ بارید)همچنان حاضر نیستی از عمو جدا بشی ولی خب کلاس رو دوست داری و من کماکان صبر میکنم ، خدا با صابران است.     عاشقتم قن...
6 شهريور 1390

بارووووووووووووووووووووووووووووووون

وای خداجونم ممنونم هوای پیش ما الان همین شکلیه البته همراه با رعد و برق علی جان ، خیلی جات خالیه . الهی بگردم که توی اون هوای گرمی ، الان زیر کولر نشستین و من دارم پنجره رو میبندم که پسرم سرما نخوره . بنازم قدرت خدا رو........... خدا پشت و پناهت عزیزم. ...
3 شهريور 1390

فوتبال

سلام پسر قشنگم شما داری الان مسابقه فوتبال بین پیروزی و صنعت نفت رو تماشا میکنی . کلی سوال پرسیدی و جواب دادم تا اینکه با یه لحن جالبی پرسیدی : مامان اونی که لباس سیاه داره نتونسته هنوز گل بزنه ( منظورت داوره) الهی مامان فدات بشه ، آخه پسرم تازگیها از تماشای فوتبال خوشش اومده . جالبه که محمدرضاجون  تا حالا بیشتر از چند لحظه یه مسابقه رو ندیده بودی ولی از بازیهای لیگ فکر میکنم این سومین بازی بود که یه مقدار نگاه کردی و البته امشب خیلی به بازی دقت میکردی. گل پسر من  ، یکی از اولین استعدادها و علایقی که در تو کشف شد( اطرافیانمون هم گفتن) بازی فوتبال بود . مطمئن باش که اگر یقین پیدا کنم که...
3 شهريور 1390

دیشب همراه بابایی

خدایااااااااااااااااااااا      شکرت داره بارون می باره و من دیوانه وار عاشق بارونم .   محمدرضای نازنینم یادم رفت برات بنویسم ، دیشب که خواستیم مثل دو شب قبل دعای جوشن کبیر رو با پخش زنده ی حرم امام حسین از کانال کربلا بخونیم وسط اون همه جمعیت بابایی رو دیدیم و کلی ذوق کردیم ، البته شما نتونستی خوب ببینیش.... خلاصه ما دیشب همراه بابایی احیا کردیم . ممنونم خدای مهربون .
2 شهريور 1390

ماجرای کلاس دیروز و عمو اکبر

سلام گل پسرم دیگه از دست خودم ناراحت نیستم باید اعتراف کنم چند روزی خیلی روی کارهات حساس شده بودم دیروز شما کلاس داشتی و همراه عمو اکبر که بهت قول داده بود رفتید کلاس ، من هم به عمو گفتم شما برید من هم نیم ساعت دیگه میام فقط محمدرضا متوجه حضور من نشه . شما رفتید ولی من نتونستم خیلی طاقت بیارم و زود خودم رو به سالن رسوندم از مامانهایی که این چندروز باهاشون آشنا شده بودم پرسیدم از پسرم خبر ندارید؟ بیرون نیومده از سالن؟ یکی از اونها گفت پسرتون امروز با مربیش (آقای ذکوی) راحت تر ارتباط برقرار کرده و سلام و احوالپرسی و دست دادن و .... (آخه پسر گل من شما به همه مغازه دارها و چه میدونم پارکبان...
2 شهريور 1390

چشم این کودکان به دستان مهربان شماست...

1 - کمیته امداد: شماره حساب 5555 نزد بانک ملی شعبه کمیته امداد آماده دریافت کمک های هموطنان به مردم قحطی زده سومالی است . 2- جمعیت هلال احمر:   شماره حساب های 99999 و 0199999999003 جمعیت هلال احمر نزد شعبه مرکزی بانک ملی ایران قابل پرداخت در تمامی شعب سراسر کشور 3- پیامک: مشترکان تلفن همراه ایرانسل با ارسال پیامک رایگان به شماره 8133 مبلغ مورد نظر برای کمک به مردم سومالی را ارسال و این رقم با کسر از اعتبارشان منظور می شود . 4- تلفن بانک: مشترکان تلفن همراه اول و تلفن های ثابت نیز که کارت عضو شتاب دارند می توانند با تلفن 09604 مبلغ مورد نظر برای کمک به مردم سومالی را از کارت شتابشان بپردازند ...
2 شهريور 1390

خدای مهربونم امشب آخرین شبه

خدایا!   گفتم خسته ام ، گفتی:لاتقنطوامن رحمة الله(زمر/۵٣)   گفتم : هیچکس نمیدونه تو دلم چی میگذره ، گفتی : إن الله یحول بین المرءقلبه (إنفال/٢۶)   گفتم : هیچکسی روندارم ، گفتی : نحن أقرب إلیه لحبل الورید(ق/١۶)   گفتم : فراموشم نکردی؟ گفتی : فاذکرونی اذکرکم (بقره/١۵٢)     بگذار تا بميرم در اين شب الهي ورنه دوباره آرم رو روي روسياهي چون رو كنم به توبه، سازم نوا و ندبه چندان كه باز گردم گيرم ره تباهي چون رو كنم به احياء، دل زنده گردم اما دل مرده مي‏شوم باز با غمزه گناهي گرچه به ماه غفران بسته است دست شيطان بدتر بود ز ابليس اين نفس گاه گاهي...
1 شهريور 1390